ازدواج آسان است

وبلاگ تفریحی - مشاوره ای - مطالب خواندنی

ازدواج آسان است

وبلاگ تفریحی - مشاوره ای - مطالب خواندنی

راز های یک زندگی زناشویی موفق

1 - زوجهای موفق انتظاراتشان را از یکدیگر صریحا بیان میکنند

ازدواج با دوران نامزدی متفاوت است.پس از ازدواج شما انتظاراتی از همسر خود دارید که با انتظارات دوران نامزدی تفاوت دارد.به عنوان مثال درطول دوران نامزدی شما از زندگی دانشجویی ودرامد اندک رضایت دارید اما بعد از ان یعنی بعد از ازدواج شما توقع دارید تا همسرتان حقوق ثابتی را دریافت نماید.زوجهای موفق قبل از ازدواجشان صریحا در مورد انتظاراتشان از یکدیگر گفتگو میکنند واگر یک اختلاف جدی میان انها وجود داشته باشد به عنوان مثال- مرد فرزند بخواهد ولی زن مخالفت کند-در این زمان انها درباره این مسئله که ایا با یکدیگرازدواج کنند یا نه به طور جدی فکر میکنند.بعد از ازدواج نیز زوجهای موفق مداوم با یکدیگر گفتگو میکنند تا انتظاراتشان را از زندگی زناشویی مرورکنند.اگر این انتظارات با یکدیگر در تضاد بود زوجین ارتباطشان را با یکدیگر حفظ میکنند تا به یک توافق ودرک متقابل برسند.


2 - زوجهای موفق هوییتشان را حفظ میکنند

اگر چه شما قبل از ازدواج مستقل بوده اید اما بعد از ان شما درگیر شخص دیگری میشوید که زوج شما خواهد بود مخصوصا اگر ازدواج فرزندانی در پی داشته باشد، روز به روز زندگیتان به طور چشمگیری به یکدیگر نزدیک تر خواهد شد ونتیجه این است که اغلب هردوی شما به یکدیگر وابسته میشوید،به گونه ای که احساس میکنید شخصی دائما به شما چسبیده است. - زوجهای موفق به خوبی به این مطلب اگاهند که ازدواج میتواند احساس در مخمصه افتادن را به انها القا کند ،حتی اگر عشق زیادی بین انها وجود داشته باشد.پس انها همدیگر را دائما به با هم بودن تشویق نمیکنند،بلکه همدیگر را ترغیب میکنند تا زمانی را به خود اختصاص دهند،یعنی به تنهایی لحظاتی را با سرگرمی ها ودوستانشان سپری کنند.با این روش هرکدام از زوجین با هوییتشان وارد ازدواج میشوند وان را حفظ میکنند وهمیشه هوییت خود را زنده نگه میدارند.


3 - زوجهای موفق یکدیگر را در راس امور قرار میدهند

به محض این که ازدواج میکنید این امکان وجود دارد که ادب و احترام در بین شما کمرنگ شود.در دوران نامزدی ویا اوایل ازدواج چیزهای کوچکی از قبیل کمک کرد ن به یکدیگر را به یاد داشتید ومسائل بزرگتری همچون محترمانه به حرف هم گوش کردن را فراموش نمیکردید،اما ازدواج میتواند باعث دنیایی از تغییرات شود.اغلب بعد از ازدواج احترام گذاشتن به یکدیگر را فراموش میکنید واین امکان وجود دارد که اهمیت دادن به زوجتان کمتر شود وتوجه شما بیشتر به مسائل دیگری همچون کار،سرگرمی ها ،و یا بچه ها معطوف شود وبه جای همسرتان انها را در اولویت قرار دهید.

زوجهای موفق بیش از هرچیز دیگری به یکدیگر اهمیت میدهند،انها به عقاید زوجشان علاقه نشان میدهند وهمسرشان را جدی میگیرند.این زوجین زمانی که با دیگران صحبت میکننداز همسرشان با الفاظ زیبایی یاد میکنند وخلاصه اینکه هرگز وجود یکدیگر را بی اهمیت نمیدانند وقدر یکدیگررا به خوبی میدانند وهمیشه به خاطردارند از اینکه با هم ازدواج کردند،چقدر خوش بختند.


4 - زوجهای موفق یاد میگیرند تا به خوبی مشکلاتشان را حل کنند

جان گوتمن،روانشناس امریکایی به مدت بیست سال برروی زوجها تحقیق و بررسی کرد وبه این نتیجه رسید که عامل اصلی موفقیت ویا شکست در ازدواج این است که ایا زوجین میتوانند مشکلاتشان را با یکدیگر حل کنند یا نه ؟

زمان هایی وجود دارد که شما با یکدیگر توافق ندارید واینجاست که این اختلافات باعث رنجش شما میشود ،مطمئنا نمی بایستی با اضافه کردن خشونت و بد رفتاری این رنجش را زیاد تر کنید.اما اگر همسرتان چیزهایی را برخلاف میلتان میخواهد ویا کارهایی را انجام میدهد که با نظر شما مغایرت دارد،شما می بایستی این اختلافات را با همدیگر حل نمایید.

زوجهای موفق هرچند که احساس بد در بین انها حکمفرما باشد اما درعین حال ارتباطشان را حفظ میکنند.انها در مورد اختلافاتشان با یکدیگرگفتگو میکنند وبنا براین گفتگوی بین انها به یک نتیجه مسالمت امیز منتهی میشود.زوجین به یکدیگر لبخند میزنند وبه جای نق زدن وعیب جویی کردن ازیکدیگر حمایت میکنند.زوجهای موفق کاملا به این موضوع واقف هستند که عشق ورزیدن بسیار مهمتر از پیروز بودن در یک بحث وگفتگو است.


5 - زوجهای موفق به خوبی از یکدیگر لذت میبرند

در شروع ازدواج عشق و علاقه زیادی بین زوجین وجود دارد،اما باید به یاد داشته باشید زمانی که ازدواج میکنید سالهایی را در پیش رو خواهید داشت که قرار است این علاقه عمیق تر شود.به علاوه امروزه ازدواج اغلب با فشارهای روانی بسیا ر زیادی همچون تولد اولین فرزند همراه است.

زوجهای موفق میدانند که چگونه از یکدیگر لذت ببرند شما می بایستی با جدیت رابطه عاشقانتان را در اولویت قراردهید وزمان وفضای لازم را برای این کار فراهم کنید.شما نیازمند این هستید تا به صورت مداوم از نیازهای جنسی همسرتان اگاهی داشته باشید وراههای جدید را برای راضی نگه داشتن یکدیگر پیدا کنید.

زوجهای موفق مهربان و با عاطفه هستند.اگر گاهی اوقات بین انها ازنظر عاطفی خلا ایجاد شود انها به واسطه دلبری کردن، در اغوش گرفتن، و رمانتیک بودن از شر این احساس خلاص میشوند.


6 - زوجهای موفق با یکدیگر رشد میکنند

شخصی که شما با آن ازدواج میکنید بعد از گذشت ده سال از زندگی همان شخص باقی نخواهد ماند ،هردوی شما تغییر خواهید کرد،مخصوصا این تغییرات در لحظات سخت و حساس زندگی از قبیل شروع زندگی مشترک،از دست دادن یکی ازوالدین محسوس تر خواهد بود.

زوجهای موفق به خوبی به این مطلب اگاهی دارند که در این لحظات یکی از انها ویا هردو شخصیتشان تغییر خواهد کرد به گونه ایی که میتوان این چنین احساس کرد که گویی قوانین تغییر کرده است،واین بدان معناست که به منظورهمراه شدن با رابطه های در حال تغییر،شما نیز می بایستی تغییر کنید.

زوجهای موفق تغییرات را به خوبی پیش بینی میکنند وبرانها مسلط میشوند.انها به جای این که خواهان این باشند که همیشه با یک شخصیت ثابت زندگی کنند بیشتر در طلب تغییردر بهبود یافتن شخصیتشان هستند وبه خوبی از تغییرات مثبت شخصیتشان ومشارکتی که به دنبال ان اتفاق میافتد ،استقبال میکنند.


7 - زوجهای موفق به طورکارامد و عملی رابطه خود را حفظ میکنند

زمانی که ازدواج کردید ودر کنار زوج مورد علاقه تان زندگی مشترک را شروع کردید ممکن است به این موفقیتهای به دست امده اکتفا کنید واین چنین احساس کنید که هیچ چیز نمیتواند به پیوندتان اسیبی وارد کند.اما اگاه باشید! گذشت زمان ویک احساس نادرست از امنیت حتی عمیق ترین وقوی ترین عشق ها را میتواند ازبین ببرد.

بنابراین زوجهای موفق این احساس اشتباه را به وقت دیگری موکول میکنند ودر زمانی که ان را برای گفتگو اختصاص داده اند وان را یه عنوان یک قانون پذیرفته اند ،به ان مشکل میپردازند و در باره ان گفتگو میکنند،تا اطمینان حاصل کنند که هردوی انها شاد و از یکدیگر راضی هستند.اگر یکی از شما و یا هردویتان گله مند ویا ناراضی هستید،مشکل خود را بیان کنید واز کمک گرفتن از افراد متبحر و کارشناس اجتناب نکنید. زوجهای موفق هرگز قبل از رفتن به نزد مشاوره اجازه نمیدهند تا برگه طلاق امضا شود،انها در اولین فرصت ممکن مشکل خود را حل میکنند.


 


مقاله روانشناسی ازدواج

مقاله روانشناسی ازدواج


مقدمه

نهاد خانواده یکی از نهاد های مهم اجتماعی است که با ازدواج آغاز می شود. بنابراین، ازدواج از آنجا که مراسم آغازین این نهاد مهم اجتماعی است، اهمیت بنیادین و پایه ای دارد . سنگ بنای نهاد خانواده در ازدواج گذاشته می شود

ما در انتخاب خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم هیچ گونه اختیاری نداشته ایم ،اما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود . هرچند ازدواج همه ی امر خانواده نیست اما خشت اول و سنگ بنای خانواده است . بنابراین یکی از مهمترین مسایل در نهاد خانواده، ازدواج و مسایل پیرامون آن است. ازدواج ی یکی ازمهمترین تصمیمات طول زندگی فرد است . با ازدواج خانواده تشکیل می شود و نظام خویشاوندی شکل می گیرد و نسل بقا می یابد.ازدواج در زمره ی پیچیده ترین روابط انسانی است.(ساروخانی، جامعه شناسی خانواده). با توجه به اهمیت روانشناسی ازدواج در این مقاله به بررسی خلاصه ای از موضوعات مهم در مورد روانشناسی ازدواج می پردازیم.

چرا روانشناسی ازدواج؟


همسر گزینی مرد و زن مقدمه ای برای تشکیل خانواده است. اظهار علاقه زن و مرد به یکدیگر نهایتا به پیوند سیستم های ارزشی آنها, ویژگی های شخصی, و ظرفیت آنها در عشق ورزیدن و ورود به یک رابطه مشترک می انجامد. هر طرف احتیاجاتی دارد و برای برآوردن آنها معمولا بدون آگاهی هشیارانه از این نیازها به دیگری چشم دارد. افراد جوان اغلب بر پایه احساسات و تمایلات جنسی متقابل به همسر گزینی دست می زنند. لیکن همیشه اینطور نیست چون بعضی روابط اساسا خارج از رفاقت و علاقه متقابل رشد می کند. هرچند عنصر عشق رمانتیک و احساسی اغلب قوی است .اغلب طرح خصوصیاتی از سوی یکی از دو طرف نسبت به دیگری که به نظر میرسد نیازهای عاطفی عضو دیگر را برآورده خواهد ساخت نیز به همه اینها اضافه میشود. این حالت همان عاشق بودن است که در آن محبوب به طور واقعی نگریسته نمی شود .اما در عوض به چشم طرف مقابل دارای همه خصوصیاتی است که شخص از او می خواهد

ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول میکنیم بعلاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی هم نقطه عطفی در رشد و هم پیشرفت شخصی تلقی میشود.یکی از عواملازدواج های ناموفق نحوه نگرش نادرست افراد نسبت به فرآیند ازدواج و انتخاب همسر است.عقاید غیر واقع بینانه درباره ازدواج باعث نارضایتی شدید ی از زندگی زناشویی میشود و این نارضایتی به نرخ بالای طلاق می انجامد.

بدیهی است ازدواج همچون هر پدیده ی اجتماعی دیگری هنجارهایی دارد که این هنجارها نسبت به هر جامعه ونیز هر مقطع زمانی متفاوت است.در دوران کنونی مسائل ازدواج در کشور ما نیز دارای ویژگیهای خاص خود است .کشور ایران همچون سایر کشورهای جهان سوم در مرحله گذار از سنت به مدرنیته است که با تغییرات اجتماعی وسیعی در همه ی پدیده های اجتماعی از جملهازدواج و همسر گزینی روبه روست. تغییراتی که موجب شده مردان و زنان نگرش نوینی از پیوند زناشویی و ازدواج داشته باشند و آن را نه فقط به عنوان یک رابطه ی جنسی و تولید فرزند بلکه برای به وجود آوردن یک زندگی کمال گرا توام با عشق و همدلی بدانند.

عوامل موثر بر ازدواج ناموفق


مهم ترین عامل عوامل تربیتی و آموزشی هستند منظور عواملی است که در تربیت کودکان نقش بازی میکنند. ما به صورت تاریخچه هایی به زندگی افراد نگاه میکنیم تا دریابیم چه عواملی باعث میشود که افراد ازدواج موفقی نداشته باشند .این عوامل عبارتند از:

اتفاقات دوران جنینی مثل عواطف ناسالم مادر و رابطه پدر با مادر در این دوره/اتفاقات بعد از تولد مثل شاهد دعوای والدین بودن و آموزشهای لازم جهت تشکیل خانواده که مثلث خانواده مدرسه و رسانه های گروهی عهده دار آن هستند. در این زمان تعداد خانواده هایی که بتوانند مسئولیتشان در این زمینه را به خوبی انجام دهند به خاطر شکاف بین نسلها کمتر شده است.ما با چند نوع خانواده مواجه هستیم .دسته ی اول خانواده هایی که در زمینه ی ازدواج به فرزندانشان آموزشها و اطلاعات کافی نمی دهند به دلیل فقر فرهنگی- اجتماعی خانواده.

نوع دوم خانواده هایی هستند که به این مساله واقف اند اما آموزشهای زمان خود را به فرزندان می دهند که این امر با توجه به شکاف بین نسلها چندان موثر نخواهد بود.

نوع سوم خانواده هایی که به طور آگاهانه و با استفاده از دانش فرهنگی و اجتماعی به روز میتوانند فرزندانشان را با آمادگی های لازم نسبت به آینده و مساله انتخاب همسر تحویل جامعه دهند.

مدرسه نیز در دوره های خاصی از زندگی نقش پررنگ تری را ایفا میکند . مدرسه میتواند با آموزش مهارتهای اجتماعی آموزش نقش پذیری و غیره کمک قابل توجهی به افراد ارائه نماید. نقش آموزشی رسانه های گروهی به خصوص تلویزیون بر هیچ کس پوشیده نیست و کودکان از همان سنین اولیه با آن همراه میشوند و بیشتر اوقات زندگیشان را صرف آن میکنند. به همین دلیل میتواند راهکار خیلی قدرتمندی برای فرهنگ سازی مثبت باشد.

ازدواج ازنظر ریکسون


در صورت بندی اریکسون از مراحل زندگی مرحله ششم مرحله دیگرآمیزی در برابر مردم گریزی است.در این مرحله فرد برای صمیمیت و سرمایه گذار ی در این راه آماده است بدون اینکه خطر مستحیل شدن در دیگری در کار باشد .در این مرحله فرد ظرفیت عشق واقعی را دارد. بنابراین ازدواج در مرحله ای اتفاق می افتد که چالش اساسی فرد بین صمیمیت و انزوا است. صمیمیت به طور طبیعی با خود به خودی به وجود نمی آید و شامل علاقه, ارتباط متقابل, خطر پذیری, اعتماد و مبادله ی عقاید و عواطف, و نه صرفا مجاورت جسمانی و روابط جنسی است . که همه نیازهای اساسی و عمیق بیشتر انسانهاست. در همان زمان که فرد چنین رابطه ای را جست و جو میکند نیاز دارد تا احساس ثابت و پایداری از هویت خویش داشته باشد و بداند که در درون و نیز در جهان بیرونی که در آن در حال کنش وری است کیست. گسترش صمیمیت بین زن و شوهر منجر به هم آمیزی میشود که به معنی آمیختن هویت خود با هویت شخص دیگر است بدون ترس از اینکه چیزی از خود از دست برود .اریکسون همچنین معتقد است که حس حقیقی صمیمیت به دست نمی آید مگر آنکه فرد هویت توجیه یافته خود را به دست آورده باشد.


آسیب شناسی ازدواج


برای تعداد کثیری از زوج ها ازدواج با عبارت تنها مرگ ما را از هم جدا میکند آغاز میشود .اگرچه در نخستین روزهای ازدواج زن و مرد نسبت به عبارت فوق احساس تعهد دایمی مینمایند .لیکن واقعیت امر در پاره ای از موارد طور دیگری است.تحقیقات کارشناسان خانواده نشان میدهد که حدود 50% زوجین ازدواج خود را نهایتا ناموفق ارزیابی می کنند.بدون تردید ازدواج یکی از باارزشترین و متداول ترین وقایع و فعالیت ها در زندگی اکثر بزرگسالان است.

آمار نشان میدهد که 97% بزرگسالان در طول زندگی خود حداقل یکبار ازدواج کرده اند.تعجب آور نیست که بدانیم نرخ ازدواج در طول 15 سال گذشته طبق آمار جهانی ثابت مانده است. متاسفانه این آمار در مورد طلاق صادق نیست. آمار نشان می دهد که نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است و کشورهایی جون ایالت متحده آمریکا بالاترین نرخ طلاق دنیا را دارا میباشند .به طوری که در آمریکا میزان طلاق 40% مجموع ازدواج ها و در ایران برای جمعیت شهری 30% بوده است. متفکران و آسیب شناسان طلاق را یکی از آسیب های اجتماعی به شمار آورده و بالا رفتن آنرا نشانه ی بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب میکنند. طلاق به عنوان یک مساله اجتماعی همواره در ایران مورد توجه بوده است و طی چند دهه گذشته توجهاتی به مساله از سوی مراکز قانون گذاری و سایر نهادهایی که به نحوی با خانواده سرو کار دارند انجام گرفته است.از حیث امکان باید گفت که در بین وقایع حیاتی پنج گانه ( باروری, مرگ و میر, مهاجرت, ازدواج, طلاق) طلاق شاید تنها واقعه است که آمارهای آن در مقایسه با وقایع دیگر دقیق تر ثبت میشوند.


خانواده و نگرش نسب به ازدواج

به طور کلی نتایج پژوهش ها نشان می دهند جوانانی که روابط والدینشان را آشفته میدیدند صرف نظر از سازمان خانواده نگرش منفی نسبت به ازدواج دارند.لونگ (1987)به این نتیجه رسید افرادی که ازدواج والدینشان را ناخوشایند می بینند نگرش منفی به ازدواج دارند. این افراد انتظار کمی از ازدواج دارند . هم چنین تعارض زیاد در خانواده باعث می شود که فرزندان دیرتر ازدواجکنند و احتمالا زودتر طلاق بگیرند.


پژوهش هایی در مورد روانشناسی ازدواج


طی سالها نگرش های جدیدی در زمینه اوضاع و مسائل خانوادگی به وجود آمده است. پژوهش های مختلفی نشان داده اند که نگرش جوانان نسبت به ازدواج و طلاق تغییر کرده است. در حالیکه دهه 1950 عصر طلایی ازدواج نام داشت و افراد ارزشهایی مثل شادی, رشد و اجتماعی شدن را در ازدواج و تشکیل خانواده جست و جو می کردند. امروزه کمتر از نیمی از جوانان چنین عقیده ای دارند . در سال 1976 سی و نه درصد از جوانان سفید پوست معتقد بودند که ازدواج باعث خوشحالی بیشتر در زندگی میشود . ولی در سال 2001 تنها 22 درصد از جوانان چنین عقیده ای داشتند .در بین جوانان سیاه پوست نیز 41 درصد از جوانان در سال 1976 معتقد بودند که ازدواج باعث زندگی شادمانه تری می شود . اما در سال 2001 فقط 21 درصد از جوانان چنین عقیده ای داشتند.

در هنگ کنگ نیز تغییراتی در نگرش افراد به ازدواج و طلاق به وجود آمده است . درصد ازدواج مجدد نسبت به کل ازدواج ها از 4 درصد در سال 1981 به 34 درصد در سال 2006 افزایش پیدا کرده است. در مقابل درصد ازدواج اول نسبت به کل ازدواج ها از 81 درصد در سال 1981 به 61 درصد در سال 2006 کاهش یافته است. در بین همین سالها متوسط اولین ازدواج از 27 سال به 32 سال برای مردان و از 23 به 28 سال برای زنان افزایش یافته است.با این حال حدود 72 درصد از مشارکت کنندگان معتقد بودند که ازدواج یک مرحله مهم در زندگی است و حدود 85 درصد اعتقاد داشتند که داشتن یک شریک زندگی همیشگی یک عنصر مهم در ازدواج است. بین آموزش جنس و موقعیت جغرافیایی و نگرش به ازدواج رابطه وجود دارد.در هردو جنس کسانی که دارای مدارج آموزش عالی بودند معتقد بودند که ازدواج در زندگی ضروری است ولی داشتن یک شریک زندگی همیشگی مهم نیست. قسمت های سنتی هنگ کنگ معتقد بودند که ازدواج ضروری است . هم چنین توافق عمومی در این مورد که افراد متاهل شادتر از افراد مجرد هستند.

در انگلیس نیز نرخ ازدواج ها بعد از دهه 1970 (که سالانه 45000 )بود رو به کاهش رفت. در سال 1971 میانگین سن ازدواج برای مردان 24 سال و برای زنان 22 سال بود. در حالیکه این رقم در سال 2004 به 31 سال برای مردان و 29 سال برای زنان رسید. در آمریکا نیز به دلیل تغییرات زیاد در نگرش افراد پژوهش های زیادی در حوزه ازدواج و طلاق صورت گرفته است. در این کشور حدود 50 درصد ازدواج های اول و 60 درصد ازدواج های دوم به طلاق منجر می شود و نگرش منفی به ازدواج به سرعت روبه افزایش است.

در ایران نیز طبق آخرین پژوهشی که مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه انجام داده سن ازدواج دختران 22سال و پسران 26 سال اعلام شده است که نسبت به سال 2006 برای پسران 1.5 سال و برای دختران 1 سال افزایش نشان داه است .علت اصلی افزایش سن ازدواج عوامل اجتماعی و فرهنگی ذکر شده و در این بین 50 تا 60 درصد علل به خود جوانان و 40 تا 50 درصد آن به خانواده ها بر می گردد . در دختران حدود 40 درصد علل به تجمل گرایی آنان بر میگردد.

اصطلاحات و لغات ازدواج


Marriage  : ازدواج

Commitment : تعهد

Divorce : طلاق

Empathy : همدلی

Emotions : عواطف

نظریه استرنبرگ در مورد عشق


استرنبرگ معتقد است یک عشق کامل سه بعد دارد: وفاداری، صمیمیت و هوس از نظر او کسی عاشق است که هر 3مؤلفه عشق را به اندازه کافی در وجودش پرورش داده باشد. او همچنین 8 نوع عشق را در روابط دو نفر تعریف می کند.

استرنبرگ معتقد است یک عشق کامل سه بعد دارد: وفاداری، صمیمیت و هوس از نظر او کسی عاشق است که هر 3مؤلفه عشق را به اندازه کافی در وجودش پرورش داده باشد. او سعی کرده است با در نظر گرفتن این 3 مؤلفه، عشق را از زوایای گوناگون نگاه کند.


1. صمیمیت: صمیمیت، بعد عاطفی و هیجانی عشق است؛ اینکه ما نسبت به دیگران احساسات نزدیک و مشترک داشته باشیم. صمیمیت بیش از هر چیز یک احساس دوطرفه است. نمی‌توانید بگویید فلانی دوست صمیمی من است ولی او با من صمیمی نیست!


2. هوس: هوس یا شاید بهتر است بگوییم شور، موتور محرکه عشق است. غیر از احساسات جنسی که کاملا در کلمه هوس مستتر است، یک چیز دیگر هم در این بعد از عشق وجود دارد؛ چیزی غیرجنسی که بین عامه به احساسات رمانتیک مشهور است؛ احساس دل‌انگیز عاشق شدن.


3. وفاداری: وفاداری یا تعهد، نیت فرد را برای تداوم رابطه نشان می‌دهد؛ اینکه ما بخواهیم تا آخر عمر، معشوقمان را

حفظ کنیم و برای این پایداری تلاش کنیم.


همان‌طور که گفتیم، استرنبرگ عشقی را کامل می‌داند که دارای هر 3 بعد باشد وگرنه انواع دیگری از احساسات وجود دارند که دو یا تنها یک بعد پررنگ عشق را دارند. اشتربرگ هشت عشق رامطرح می کند:

1. فقدان عشق: در این رابطه هیچ کدام از عناصرعشق حضورندارند. این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی میبینیم

2. عشق دوستانه: این احساس زمانی دست میدهد میل و تعهد به مقدار کم وجود داشته باشد یا اصلا وجود نداشته باشد، اما صمیمیت در حد بالایی حضور دارد. این احساس را معمولا در رابطه با دوستان صمیمی داریم.

3. عشق شهوانی: میل در این عشق بیشتر حضور دارد. هیجانات ومیل زیادی دراین رابطه وجود دارد، اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.


4. عشق پوچ: این عشق زمانی احساس میشود که تعهد قوی باشد،اما میل وصمیمیت در سطح پایینی قرار داشته باشد یا اصلا وجود نداشته باشد. این ویژگی اغلب در زوج هایی دیده میشود،که مدت زیادی از ازدواج آنها میگذرد وبه خاطر بچه ها در کنار یکدیگر زندگی میکنند وسعی دارند رابطه را، حتی اگر از نظر روانی و جسمی یکدیگر را ارضا نکنند، حفظ کنند.


5. عشق خیال انگیز: این عشق در بیین زوجهایی مشاهده میشود که رابطه انها تا اندازه ای تازه است. میل و صمیمیت شدید است، اما زوجها به اندازه کافی، زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند که متقابلا احساس تعهد کنند.

6. عشق مشفقانه: در این عشق صمیمیت و تعهد شدید است اما میل ضعیف است. عشق مشفقانه در بین زوجهایی دیده میشود که به مدت تقریبا طولانی با هم هستند واز یکدیگر رضایت دارند، اما جاذبه جنسی آنها از بین رفته است.

7. عشق ابلهانه: در این عشق میل وتعهد بالاست . اما صمیمیت ضعیف است عشق ابلهانه در زوجهایی دیده میشود که یک عنصر مشترک قوی دارند و همین دلیل تصمیم میگیرند ازدواج کنند، حتی اگر یکدیگر رااصلا نشناسند.

8. عشق کامل: این عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است. عشقی است که همه ی ما انرا آرزو داریم. همانطور که اشترنبرگ می گوید،رسیدن به این مرحله خیلی آسان تر از نگهداشتن آن است.


انواع عشق میل صمیمیت تعهد

فقدان عشق ضعیف ضعیف ضعیف

عشق دوستانه ضعیف قوی ضعیف

عشق شهوانی قوی ضعیف ضعیف

عشق پوچ ضعیف ضعیف قوی

عشق خیال انگیز قوی قوی ضعیف

عشق مشفقانه ضعیف قوی قوی

عشق ابلهانه قوی ضعیف قوی

عشق کامل قوی قوی قوی